بسم الله الرحمن الرحيم قسمت سوم :
: اگر به خداوند متعال وصل شویم عزت نه‌تنها عزت مؤمنین بلکه عزت دشمن را هم باید تا حد امکان، حفظ کردبالاخره ممکن است انسان‌ها درست سراغ عزت نروند، ولی همه عزت را می‌خواهند. در مورد عزت نمی‌خواهیم صحبت کنیم، حرف خیلی مفصل است، ما حتی عزت دشمنان اسلام را هم تا دقیقۀ نود، باید حفظ کنیم؛ أمیرالمؤمنین(ع) عمربن‌ ۱عبدود را زمین زد ولی زره‌اش را در نیاورد، می‌توانست به غنیمت ببرد، معمولاً در جنگ‌ها این‌کار را می‌کردند، آن‌هم زره گران‌قیمتی بود. همه فریاد زدند چرا زره‌اش را برنمی‌داری؟ أمیرالمؤمنین علی‌‌(ع) به محضر رسول خدا(ص) آمد، رسول خدا هم این سؤال را پرسیدند، أمیرالمؤمنین فرمود: رئیس قبیله بود، خواستم عزتِ رئیس‌‌قبیه‌ گی‌ اش را حفظ کنم. او دشمن ما بود و برای جنگ آمده بود، من هم ابتدا دعوتش کردم، اما قبول نکرد و بالاخره کشته شد. اما او رئیس‌ قبیله بود و در قبیله‌اش آدم محترمی بود. مهم‌ترین عامل عزت یک انسان، استقلالِ اوست : از طرف دیگر، آدم نباید به‌خاطر حفظ عزتش، امر خدا را زمین بیندازد که در این‌صورت ذلیل خواهد شد. این عزت ممکن است از طریق درست به‌دست بیاید یا از طریق غلط به دست بیاید. اصلی‌ترین پایگاه عزت‌مندی یک انسان کجاست؟ دارایی‌هایش است؟ نه، توانایی‌هایش است؟ نه، اصلی‌ترین پایگاه عزت یک انسان چیست؟ مهارت‌هایی است که انسان کسب کرده است؟ نه، دارایی علمیِ اوست؟ نه، چه چیزی عزت‌آفرین است؟ دارایی، توانایی، زیبایی و اینها همه‌اش می‌تواند برای انسان عزت‌آفرینی بکند، حالا به‌صورت صادق یا کاذب، موقت و گذرا یا دائمی و پایدار، عمیق یا سطحی و فعلاً به اینها کاری ندارم، ولی مهم‌ترین عامل عزت یک انسان چیست؟ نه دارایی‌هایش است نه توانمندی‌هایش، بلکه استقلالش است. شما فکر کنید خیلی از دارایی‌هایی که ما به آن می‌نازیم حیوان‌ها هم دارند و بعضاً بهتر از ما دارند، ولی حیوان، بالاخره حیوان است و اسمش را هم به کسی بگویی، انگار فحش داده‌ای. مثلاً حمار یک توانایی و مهارتی دارد که اگر یک مسیر را یک‌بار برود، دیگر گم نمی‌کند و می‌تواند برگردد؛ هرچقدر هم که این مسیر پیچیده باشد، مثل این است که بگوییم یک نوع جی پی اس یا سیستم مسیریابی پیشرفته در مغز او وجود داشته باشد! حمار این دارایی و توانایی را دارد، اما چون استقلال ندارد، ارزشی هم ندارد، این توانایی‌اش عزت‌آفرین نیست، نه ارزش دارد و نه عزت‌آفرین است، او حیوان است و مال خودش نیست و این مهارت را هم خودش به‌دست نیاورده است. خیلی‌ها از آدم‌ها هستند که خیلی چیزها را دارند اما چون استقلال ندارند از آن داشته‌ها لذت نمی‌برند. ممکن است گاهی چند نفر تشویقش کنند، برایش کف بزنند و یک احساس خوبی به او دست بدهد، اما چند دفعه این احساس به او دست می‌دهد دیگر این احساس خوب هم به‌سراغش نمی‌آید. استقلال خیلی مهم است، انسان موجود عزت‌طلبی است، پایگاه اصلی عزتش هم استقلال است؛ یعنی اینکه خودش باشد، کسی او را وادارش نکند یا هولش ندهد، وابسته به کسی نباشد، آویزان نباشد، از کسی نترسد. بخشی از این استقلال را اسمش را آزادی گذاشته‌اند. دیده‌اید آزادی چقدر برای انسان‌ها مهم است، بردگی، اسارت، چقدر کلمات بدی هستند، چقدر برای یک انسان، حالتِ بدی هستند.(پایان)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید