به این شعارهای معروف و جهانی دقت کنید “در رویای آمریکایی زندگی کنید”
“سرزمین فرصت ها”
“تبلیغ آبجو:شما فقط یکبار زندگی میکنید
این پیامی است که میگوید شما با خرید کردن شاد خواهید بود پس بیشتر بخرید و شاد باشید
جهانی ماده گرا و پر از لذت های دنیایی که شما هیچگاه از آن سیر نمیشوید و در واقع هیچ گاه به آن دست نخواهید یافت
ولی بخاطر توهمات القایی دجال شما تمام زندگیتان را وقف رسیدن به آن میکنید

زندگی روزانه خود را نگاه کنید هدف ها و آرزو های خود را مرور کنید
چه تعداد از آن ها جزو آرزوهای دنیوی و هدف هایی هستند که فقط در دنیا عملی میشوند
چه تعداد از آن ها شامل خواسته های نفسانی شما هستند ؟
چند تا از آرزوهای شما از تمایل های جنسی و خواسته های شهوانی سرچشمه میگیرند؟
چرا زندگی ما طی چندین دهه به سمت مصرف گرایی کشیده شد؟
خوب, همه شما میدونید یه جای کار این جهان میلنگه
ولی آیا شما میدونید چرا؟
واقعیت نظم نوین جهانی چیست؟
سکولاریزه کردن جهان
تهی کردن کامل جهان از عقاید مذهبی
این پروژه دجال است
شما اون رو حس میکنید,در تمام طول زندگیتون اون رو حس کردین,در تمام اطراف ما وجود داره
میتونین وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کنین اونو ببینین,یا وقتی تلویزیون رو روشن کنین,میتونین هنگام تحصیل و یا وقتی سر کار هستید اونو حس کنین
فریبی که رو چشمانمون کشیده شده تا حقیقت جهان رو نفهمیم
اینکه ما فقط مصرف کنیم و لذت ببریم:زندگی حیوانی,

به زبان خیلی ساده می توان گفت نیروهای سایه و دستان پشت پرده ای که در حال پیش بردن برنامه ای آرام و قدم به قدم برای تسلط کامل بر تمام بشریت و منابع سیاره هستند و اسم آن برنامه را «نظم نوین جهانی» گذاشته اند.از آنجا که این پروسه بطور زیرکانه و آرامی در حال پیش رفتن است و همچنان ذهن عامه ی مردم مشغول سرگرمی ها، حواس پرتی ها و… میباشد،آنها بدون آنکه مردم بویی ببرند،آزادی شان را از آنها می ربایند و در عوض قدرت سیستم شان بیشتر و بیشتر میشود.
در راس این هرم لوسیفر یا ابلیس حاکمیت دارد

بعد از قدرت ابلیس برجهان شه جهان قرار دارد که گمان های بسیار قوئی وجود دارد که این شاه جهان همان شاه انگلستان باشد

نزدیک به راس هرم قدرت نام یک سازمان به نام «شورای تاج 13» به چشم میخورد که گفته میشود شامل 13 خانواده ی قدرتمند زمین است و آنها تمام وقایع عظیم جهان را سازماندهی میکنند.
نام برخی خاندانهای پرقدرت:
1.روثشیلد(بایر، بوئر)
2.بروس
3.کِوندیش(کندی)
4.دی مدیچی
5.هانوفر
6.هاپسبرگ
7.کروپ
8.پلانتاژنت
9.راکفلر
10.رومانوف
11.سینکلیر(سینت کلیر)
12.واربرگ(دل بانکو)
13.ویندزور(ساکس، کوبرگ، گوته)
.
(البته شک دارم که اینها تمام خاندانهای در راس باشند و احتمال آن وجود دارد که حتی این افراد نیز پوششی برای دیگر دستان پشت پرده باشند-برخی میگویند خاندانهای سلطنتی بریتانیا، اسپانیا، مالت و… آن ۱۳ خاندان اند و افراد فوق سرباز آنها)
به هرحال،روثشیلدها با سرمایه ای بیش از500 تریلیون دلاری خود، ثروتمندترین و قدرتمندترین خانواده قابل مشاهده ی جهان اند.گفته میشود آنها ابتدا صراف بوده و سپس بانکداری نوین را در قرن 17م آغاز کرده و از آن زمان در تمام جنگ ها،روی هر دو طرف جنگ ها سرمایه گذاری کرده و درآمدزایی کرده اند و هم اکنون صاحب تقریبا تمام بانک های مرکزی جهان من جمله فدرال آمریکا هستند.

مراکز اصلی که در حال تلاش برای برقراری «نظم نوین جهانی» یا همان طرح بردگی نهایی بشر هستند:

  1. فدرال رزرو آمریکا (مدیریت سرمایه بخش مالی – بانک خصوصی که مالک آن روثشیلدها هستند و بخشی از کشور آمریکا نیست)
  2. شهر واتیکان (تعلیم و تربیت عوام مردم – فریب و مسوم کردن اذهان – استفاده ی از تکنیک های ایجاد وحشت. واتیکان نیز بخشی از کشور ایتالیا نیست و مستقل است)
  3. واشنگتن دی سی (نیروی نظامی – برنامه ریزی اذهان – شستشوی ذهنی و اجرای طرح کم کردن جمعیت. بخشی از کشور آمریکا نیست)
  4. شهر لندن («شهر لندن» با لندن تفاوت دارد و در واقع منطقه ای کوچک و مانند واتیکان، مستقل از خاک بریتانیا، در قلب لندن است و سرمایه گذاری و مدیریت دارایی را بر عهده دارد)

تمامِ موسسات بالا مستقل بوده و طبق قوانین خود عمل میکنند برای همین هیچ دادگاهی روی زمین هیچگاه نخواهد نتوانست آنها را محکوم کند.

نظم نوین جهانی پروژه ای مخوف

گروه های مخفی زیادی در جهان در حال انجام وظیفه به عنوان شاخه هایی از یک ابرشرکت هستند که توسط 13 خانواده ی سلطنتی در راس هرم کنترل میشود. گرچه اعضای این انجمن های مخفی بخاطر خدمات خود پاداش های زیادی میگیرند اما آنها از اعضای خونیِ خانواده های سلطنتی نیستند و برخی از آنان حتی نمیدانند که اربابان حقیقیشان کیستند و از نقشه ی کلی و اصلیِ آنها اطلاع چندانی ندارند.

یکی دیگر از ابزارهایی که برای شستشو و کنترل ذهن بشر استفاده میشود «سیستم آموزش و پرورش» نام دارد. مدارس دیگر آنچه که بودند یا قرار بود باشند نیستند. اکنون آنها فقط به کودکان یاد میدهند که بدون اینکه فکر کنند، حفظ کنند؛ و اطاعت کنند، بدونِ اینکه سوالی مطرح کنند.
در عصر اینترنت، سیستمِ سنتیِ آموزش اکنون بسیار پرهزینه و منسوخ شده محسوب میشود، چرا که با وجود اینترنت تقریبا در هر زمان و هر مکانی میتوان به اقیانوس بی انتهایی از اطلاعات دسترسی داشت و دیگر نیازی به حفظ کردن و اشغالِ حافظه انسان ها نیست و نیروی ذهن آنها میتواند صرف خلاقیت و… شود.
پس چرا ما هنوز در حال پرداخت این حجم زیاد از پول و سرمایه و زندگیِ خود برای تحصیل در این سیستم آموزش سنتی هستیم؟ چرا که کنترلگرهای اصلیِ جهان میخواهند فرزندانِ ما پیروی کردن و داخلِ جعبه فکر کردن را یاد بگیرند.

از طرفِ دیگر همه ی ما انسان های عادی، بردگانِ پول هستیم و بدونِ پول تقریبا هیچ شانسی برای بقا نخواهیم داشت. در بهترین حالت، یک شغل نصیب ما خواهد شد که تقریبا تمام طولِ هفته ی ما را به خود اختصاص خواهد داد. کاری که اغلب در محیط های بسته، خسته کننده و افسرده کننده سپری میشود و در آن هیچ خلاقیت، سازندگی و یا هیجانی وجود ندارد.
در اغلب موارد تنها انگیزه ای که برای سر کار رفتن وجود دارد حقوقِ ماهیانه است. که البته مهم نیست چقدر سخت کار کنیم، باز هم به نظر نمیرسد هیچگاه پولِ کافی داشته باشیم.
تا بحال برایتان این سوال پیش نیامده که چرا ابرشرکت هایی که سالیانه میلیارد ها دلار سود به جیب میزنند همیشه میلیون ها دلار پول به مدیران خود میدهند و کمترین حقوق ممکن را به کارمندها و کارگران دون پایه میدهند؟ این مسئله از عمد و با دقت خاصی طراحی شده، زیرا کسی که همیشه از نظر مالی روی لبه ی پرتگاه است، هیچگاه زمانی برای آموزشِ خود، زیر سوال بردن روتین زندگی خود، تامل و تعمق در خود و در نهایت بیداریِ معنوی نخواهد داشت.

آنها انسان های واقعا آموزش دیده یا خودآموخته ای که قادرند منتقدانه فکر کنند یا اهداف معنوی دارند را نمیخواهند. خیر، این انسان ها برای تشکیلات آنان یک خطر محسوب میشوند. آنها فقط ربات های مطیعی میخواهند که هوششان تنها تا حدی باشد که بتوانند با ماشین آلات کار کنند و آنقدر کودن باشند که هیچگاه هیچ چیز را زیر سوال نبرند.

تمام مشکلات بزرگ جهان ریشه در این «طاعونِ مالی» دارند. جنگ ها، سود ده هستند، مریضی ها درآمد زا هستند، غارتِ زمین سودده است، بردگی و بیگاری انسانها در شرایط غیر انسانی درآمد زاست. اغلب رهبران جهان توسط پول فاسد شده اند و هدف اصلی بشریت، که تجربه ی زندگی در صلح و هماهنگی با طبیعت و خود، و رشد معنوی و عشق بوده از او ربوده شده است.
بنابراین چرا اصلا به چیزی به نام «سیستم مالی» نیازمندیم؟ در حقیقت نیازی نداریم، یا حداقل دیگر نداریم. چرا که سیاره، برای هیچکدام از منابع طبیعی ای که از آنها استفاده میکنیم، از ما پولی نمیگیرد و ما اکنون در تکنولوژی به مرحله ای رسیده‌ایم که میتوانیم این منابع را بدون اینکه حتی یک روز هم به صورت فیزیکی کار کنیم، استخراج و استفاده کنیم.

پس همانطور که بشریت به بردگیِ کامل نزدیک میشود، یک نجاتِ جمعی نیز ممکن است. انسان ها میتوانند با انقلابی درونی در ذهن، قلب و روح خود و اتحاد در مقابلِ دسیسه ی کنترلگرها، بطور صلح آمیزی هرم قدرت آنان را نابود کرده و یک اقتصادِ مبتنی بر منابع طبیعی را پایه گذاری کنند. همه ی انسانها از رفاه، از انرژی های رایگان و تمام نشدنی و اطلاعات آزاد و دیگر چیزهایی که اکنون مسدود یا محدود شده اند بهره ببرند.

در آخر سوال این است:
آیا ما آماده ی آن هستیم که آینده ی طلایی را در آغوش بگیریم و از چنگ کنترلگرها بگریزیم و در یک دنیای بدون پول، فقر، جنگ و بیماری زندگی کنیم یا به نظم نوین جهانی، اجازه ی رخ دادن میدهیم؟

این بحث را ادامه خواهیم داد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید