مدعای ما این است که اگر شما در فضای اینستاگرام و واتساپ بگویید که «قرآن کتاب آسمانی است» یا از ولایت امیرالمؤمنین دفاع کنید یا مجلس روضه برپا کنید یا به فقرا کمک کنید یا …، اسباب خوشحالی مدیران صهیونیستی این شبکهها را فراهم کردهاید. باور نمیکنید؟ پس نوشتهی زیر را با ریزبینی بخوانید.
جرین باطلِ جهانخوار(گلوبال) برای ایجاد سیطرهی همهجانبه و درازمدت خود بر ملتهای عالَم و کنترل آنان و هدایتشان به جهت شیطانی و کثیف مورد نظر خود، به ناچار نیازمند «نفاق» است و این نفاقورزی را با «تکثرگرایی» و «دفاع سطحی و صوری از آزادی بیان و رفتار» به شدت دنبال میکند. لذا گلوبالیستها مایل و شائق هستند که همهی ادیان و مسلکها و مکاتب، عقاید و نظراتشان را ابراز کنند، اما با این حال گلوبالیستها از آنچه بسیاری از ما تصور میکنیم زرنگتر هستند؛ آنان در طرح کلان خود برای مدیریت و مدبریت دنیا، تلاش میکنند که
اجازه ندهند هیچیک از این ادیان و مسلکها و مکاتب و عقاید غلبه و قوت پیدا کند و حاکمیت یابد و جریان راهاندازد
. اینستاگرام، واتساپ و… گرچه به شما اجازه میدهند که حرف حق بزنید، امّا اجازه نمیدهند که «حرف حق» را حاکم کنید و مناسبات انسانی را بر اساس «حق» تنظیم کنید و «جریان حق» راهاندازید. گلوبالیستها علاقهمندند که من و شما «باشیم»، اما «بیزور باشیم»! گلوبالیستها، وجود یک عقیدهی شکسته و بیقوّت را به نبودِ آن ترجیح میدهند و دقیقاً به همین خاطر است که گلوبالیستها برخلاف تصور بسیاری از ما، علاوه بر هواداری از لامذهبی، همجنسگرایی، قماربازی و انواع مفاسد دیگر، هوادار ترویج اسلام، ترویج مسیحیت و… نیز هستند؛ این نکتهای بسیار بسیار
کلیدی است. گلوبالیستها طرفدار ترویج اسلام و حتی ترویج تشیع هستند، اما «اسلام و تشیع گلوبالی»! یعنی اسلام و تشیعی که نه تنها برای حاکمیت کلان آنها بر کل عالَم مزاحمت و تهدیدی ایجاد نکند، بلکه جورچین آنها را در استحکام و توسیع حاکمیت شیطانیشان بر ملّتها کامل نماید. بنیعباس را در تاریخ ببینید! مأمون عباسی را ببینید! روش کلان آنها برای مبارزه با اسلام راستین و اهلبیت چه بود؟ چرا مأمون در ابتدای کار به جای حذف فیزیکی امام هشتم علیه السلام، ایشان را به ایران فراخواند و با اِعمال فشار فراوان به ولایتعهدی خود منصوب کرد؟ دستکم به دو دلیل: «کنترل آن حضرت» و «کسب مشروعیت و مقبولیت برای حکومت خود در میان شیعیان».
هدف گلوبالیستها از اعطای «آزادی سطحی و خُرد»، رشد و تعالی ملتها نیست، بلکه «در بند کشیدن» آنهاست. این حقیقت و شیوههای اِعمال آن را هرچه زودتر باید بفهمیم و بفهمانیم. غرض از تصدیع آنکه؛
آبی که به ما تعارف میشود، همواره برای سیراب کردن ما نیست؛ گاهی بهانهای است که قربانیمان کنند!